دختر نازم دنیزدختر نازم دنیز، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دخترم دنیز

وروجک 105 روزه مامان

1393/6/9 13:06
نویسنده : مامان دنیز
349 بازدید
اشتراک گذاری

دختر وروجک و ناز خودم حسابی داری بزرگ میشی، خیلی شیرین و بامزه شدی و کارهات و زودتر از سن ات انجام می دی و من و بابا رو کلی می خندونی. هرجا مهمونی می ریم همه با تعجب می گن وای چه زود داره این حرکات و می کنه خندونک.

از وقتی وارد ماه دو شدی شروع به تولید صداهای مختلف می کردی ولی از لبهات نمی تونستی استفاده کنی یک وقتهایی هم جیغ بنفش می کشی که کلی ازش فیلم دارم خنده، ولی چند روز با لبت صدای بووو تولید می کنی و وقتی من تقلید می کنم شما بیشتر تکرارش می کنی.

شما اینقدر خوش خنده و خوش رویی هر زمان چشمت و از خواب باز می کنی می خندی و شادی می کنی، قبل از اومدن تو از صبح متنفر بودم ولی الان دیگه به عشق بیدار شدن با لبخند تو می خوابم بوس

88 روزه که بودی کامل قلت زدی و گردنت و بالا آوردی، الان دیگه تو خواب عمیقم باشی یک دفعه می ری رو شکم بی حوصله این قلت زدن شده داستانی برای من آخه وسط شیرخوردن هم قلت می زنی و یادت می ره داشتی شیر می خوردی برای همین پشتت بالش می گذارم عینک. الان دیگه محال بتونم نشسته شیرت بدم چون خودت و پرت می کنی پایین یکبار نزدیک بود بیافتی از دستم خطا. والا از مامان و بابا شیطونی مثل و من و بابا حمیدت توقع بچه دیگه ای هم نمی شد داشت قه قهه.ولی خوبیش اینه هردومون چون پر انرژی هستیم حسابی پایه شیطنت هات هستیم  چشمک.

نفس مامان این روزها حسابی فلش بک دارم به عقب تک تک روزهای شهریور 92 رو به یاد دارم روزهایی که تو اومدی تو دل من برای همین وقتی نگاهت می کنم اشکام از شدت شکر و شادی جاری می شه. چند روز پیش دستات و می بوسیدم که اشکام جاری شد با تعجب اشکام و نگاه می کردی و می گفتی هووو بغل. وقتی می خوای اعتراض کنی یا جلب توجه بلند می گی هووووو بوس.

دنیز اینقدر شیرین شدی که حسابی به سرم زده تیوری تک فرزندیم و زیر پا بگذارم ولی راستش می گن نکنه بعدی اینقدر شیرین نباشه بی حوصله. دیشب یک فیلم از عشقولانه تو بابا حمید و یواشکی گرفتم بزرگ شدی وقتی ببنی کلی کیف می کنی. دستای بابا یک اسباب بازی آرامش بخش شده برات دستای بابا رو می گیری و با انگشتاش بازی می کنی و تو چشماش خیره می شی و بابا هم پیشونی و دستات و می بوسه آرام. واقعا راست می گن دخترها بابایی ان غمناک.

 

 

اینم عکس خنده خوشگل مامان

دنیز مامان

خدایا لبخند این روزها را بر لبها و دلهایمان جاودانه کن

 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

خاله جون
9 شهریور 93 14:33
هیچی نمیتونم بگممممم....فقط اشک شوق ....همین
مامان دنیز
پاسخ
منم خاله جون این روزها همین شده کارم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم دنیز می باشد