انتخاب نام برای هدیه خوب خدا (هفته 18، 19 و 20 بارداری)
شب ها خواب و خستگی وجودم را فرا می گیرد ولی چشمانم را باز نگاه می دارم تا از لحظه لحظه حضور تو لدت ببرم، شبها وقتی آرام و آسوده آرمیده ام ضربات آهسته و تکانهای کوچکت خورشید فروزان قلبم می شود و معنای شب را از من می گیرد. شکر کوچکترین کلام در مقابل چنین معجزه ای در وجودم است، اما چه کنم بنده ای نا توتنم و فقط خدا را برای هر نفس تو شکر می کنم.
سرعت گذر روزها سریع تر و سریع تر شده اند، انگار همین دیروز بود که از شدت استرس آرمایش بارداری نفس هایم به شماره افتاده بود ولی به نیمه راه رسیده ام، هر روز را، هر لحظه و هر ثانیه را در این بیست هفته در بهشت مهمان بودم و چه زیباست پدرت و دیگر عزیزانت (مامی جون، بابا جونی ، دایی و عمه ها)با همه عشق ثانیه شماری می کنند تا تو را در آغوش بگیرند.
انتخاب نام:
دخترم، از ابتدای بارداری به شدت من و بابا حمید به دنبال اسم های مختلف برایت می گشتیم، ولی به طور عجیبی بعد از مشخص شدن جنسیت ات، خیلی راحت تر از چیزی که فکر می کردیم تونستیم تصمیم بگیریم، دوست داشتیم اسم تو خاص باشد و مفهموم خاصی رو تداعی کند از طرفی بابا حمید مهربون مثل همیشه به من احترام گذاشت و گفت بخاطر اصالت آذری مامانش اسم ترکی انتخاب کنیم ، خلاصه یک روز خونه مامی جون بودیم و در حال خوردن چایی بودیم که اسم دنیز به ذهنم رسید برگشتم و به مامی و جون و بابا حمید گفتم نظرتون چیه هر دو با لبخندی تایید کردن و گفتن بسیار زیبا و آرامش بخش. آرامش بخشی اسم ات چیزی بود که نظر خودم را هم جلب کرده بود، بعد از اون مدتی تو رو با این اسم صدا کردیم و هر روز مطن تر شدیم و این طوری شد که تو یکی از روزهای سرد زمستان دریای عشق مامان و بابا اسمس برازنده خودش پیدا کرد. مبارکت باشه مامانی
امیدوارم زندگی ات همیشه سرشار از آرامش و آسایش باشه .