دختر نازم دنیزدختر نازم دنیز، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دخترم دنیز

صدای قدم های تو ؛ صدای بال فرشتگان (آخرین پست بارداری من)

1393/2/25 13:07
نویسنده : مامان دنیز
378 بازدید
اشتراک گذاری

دلم می لرزید، می ترسیدم، هیجان داشتم ولی ناگهان آرامشی همه وجودم رو فرا گرفت، نوازش خدا را با همه وجودم احساس کردم، چه زیبا مرا در آغوش کشید و چه زیبا آرامم کرد. چه زیبا بود دیدن لبخند فرشتگانش در لحظه آغوش کشیدنم.

 

دخترم هر لحظه از بودن تو مرا یک قدم به معبود مهربانم نزدیکم، قبل بارداریم همین روزها بود که از سیزدهم رجب چله برداشتم و امسال در همان روزها تو را در آغوش می کشم به حقیقت که رجب چه زیباس و خدا چه مهربان.

 

از وقتی بابا حمید با چشمای مهربونش عاشقم کرد، هیچ وقت اینقدر شادی رو تو چشماش ندیده بودم ، چه گونه خدایم را شکر کنم در قبال نعمت بزرگی چون تو. تو ثمره عشق پاکمون هستی مامانم، دیدن ثمر نشستن صبرها و استقامت ها و فداکاریهای من و بابات در لبخندهای شیرین تو خواهد بود و تا دیدن این لبخند تنها سه روز باقی مانده.

 

یگانه مامان، میوه دلم، ثمره عشقم، یک شنبه 28 اردیبهشت تو را خواهم بویید.

پسندها (3)

نظرات (9)

نازی مامان پوریاپارسا
25 اردیبهشت 93 13:11
سلام مامانی گل براتون آرزوی سلامتی دارم بااجازه لیتک شدی لطفا به ماسربزنین .زیرسایه حق نی نی توبغل کنی انشالله
خاله جون
25 اردیبهشت 93 13:16
دنیز خالششششش.....نمیدونی چه قدرررر لذت بخشه اینکه بعد از 9 ماه انتظار یکشنبه روی ماهتو میبینم. بی صبرانه منتظرت هستم . دنیز نکنه همه وقت مامانو بگیری دیگه مامان نیاد پیش من.دختر خوبی باش زیاد گریه نکن همش بخواب تا مامانت بیاد پیش من خخخخخخخ. شکلکم نمیتونم برات بذارن ان شاالله پیامهای بعدی . ماچ گنده رو لپت.
مامان هلیا
25 اردیبهشت 93 13:25
سلام عزیزم.انشاالله به سلامتی نینی تونو ببینید و زایمان راحتی داشته باشید . وبلاگ هلیا جونی با عکسای تولدش به روز شد با نظرتون یه یادگاری واسش بذارید.
arezoo
26 اردیبهشت 93 23:03
آخی عزیزم انشاله به سلامتی تو آغوش بگیریش تا خستگی این9ماه از تنت بره بیرون.منم3/3یعنی یکهفته بعد از تولد دخترت دخترمو بغل میگیرم
خاله جون
28 اردیبهشت 93 10:31
دنیز خوشگلممممم....عزیز دل خاله....امروز یکشنبه 28 اردیبهشت چشمای خوشگلتو باز کردی. صبح اول وقت زنگ زدم به مامی جون و ایشون گفتند که تو به دنیا اومدی...نمیتونم احساسمو از به دنیا اومدنت توصیف کنم.....نمیونم بگم چه قدررررر خوشحالم....خدای من شاهده که دارم با اشک اینارو مینویسم.....عزیز دلم میدونم تو دختر خجسته و خوش قدمی برای پدر مادرت هستی و شک نکن خوشبختی چون زیر سایه پدر و مادری فهمیده بزرگ میشی. دنیز به مامی جون میگم دنیز شکل کیه میگن بابابزرگش حالا بعدا میبینمت ببینم شکل کی هستیولی کاشکی شوخی کرده باشنالبته ببخشیدا مامانششوخی کردم خاله ...بابابزرگ عزیز دل همه استدنیز اینقدرررر دلم میخواست اینجا بودین که میومدم پیشت ولی حیف که نمیشهوای چه قدر حرف زدم...منتظرم مامانتو از ریکاوری بیارن بیرون تا زنگ بزنم آویزونش بشمبلکه دست از سر تو بردارم
خرده خانم
28 اردیبهشت 93 12:36
سلام امروز یهو به دلم افتاد بیام وبلاگت و ببینم دنیزت کی به دنیا میاد...وقتی اومدم و دیدم نوشتی 28 اردیبهشت خیلی خوشحال شدم امروز برات دعا میکنم انشالله زایمان خوبی داشته باشی و دنیزتو با آرامش تو بغل بگیری
arezoo
28 اردیبهشت 93 17:46
وای فک کنم تا الان دنیز خانوم دنیا اومده باشه منتظرتیم
خاله جون
10 خرداد 93 20:20
دنیز عزیزم.....دختر نازم ...امروز 10 خرداد هست ....تو این چند روزی که چشم های خوشگلتو به دنیا باز کردی ,مامان مهربونت کمتر وقت میکنن با من صحبت کنند و من بینهایت دلتنگش هستمخیلی جلوی خودمو گرفتم تا بهشون زنگ نزنم که شما بیدار نشی...ولی امروز دیگه نتونستمممممزنگ زدم و بابا حمید گوشی رو برداشتن و رفتن گوشیو بدن به مامان که صدای گریه شما بلند شددختر قشنگم نمیدونی چه جوری دلم ضعف رفت ....فقط صدای گریه شما بود و من این طرف تلفن با هزار کیلومتر فاصله هیچ قدرتی برای آروم کردن شما نداشتم...نه میدونستم چرا گریه میکنی و نه میتونستم کاری کنمبه روح فرشته آسمونیم قسم دارم برات با اشک مینویسمدنیزم مامان نسترن تو برای من خیلی عزیزه, در باورم نمیگنجید که روزی دختر نسترن اینقدرررررر برام مهم باشه که از گریه هاش گریه کنموقتی تو اینقدر برای من که کیلومترها ازت دورم عزیزی , پس ببین چه قدررررر برای مامان و بابات عزیز هستی...پس همیشه بخند به عشق اونهایی که خنده ات دنیا رو بهشون میده و یک قطره اشکت غم عالم رو.....همیشه بخند
خرده خانم
29 خرداد 93 13:38
ای بابا مامی دنیز دیگه رفتی که رفتیاااا خب بیا دوتاعکس از دنیزمون بذار ماهم کیف کنیم عزیزم حالت که خوبه انشالله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم دنیز می باشد